کوچه باغ های ذهن

بهار همواره در رسیدن و دل مدام در فهمیدن!

کوچه باغ های ذهن

بهار همواره در رسیدن و دل مدام در فهمیدن!

شبهای روشن

 

شب زیبایی بود.

چنان شبی که فقط هنگامیکه ما بسیار جوان هستیم می توانیم آن را درک کنیم.

آسمان آنچنان پرستاره و روشن بود که نگریستن در آن خواه ناخواه بیننده را در برابر این پرسش قرار می داد: در زیر یک چنین آسمانی آدمهای گوناگون چگونه زندگی می کنند؟

خواننده مهربان به راستی ک پرسشی بس کودکانه است , بسیار کودکانه است .

(داستایوفسکی؛ به یاد فیلم شبهای روشن)

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مشی خانوم سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

خاطره جان سلام.
مرسی که اومدی! چقدر دیر آپ کردی دخمل! ممنون از تعریفت.
این فیلم دایوفسکی اسمش چیه؟؟ از کدوم کتابشه؟
خیلی فلسفی و وهم برانگیزه این صحنه ش!

منصوره جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:50 ب.ظ http://fasleno.blogsky.com

سلام خاطره جون

خیلی زیبا بود...پرسشای کودکانه معمولا خیلی زیباتر و عمیق ترن..
باشه..حتما!

شاد باشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد